از صبح صداهایی عجیبی می اومد.![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
صدایی شبیه اسکی رفتن و کوفتن، که به هیچ وجه نمی توانستم به هم ربطشون بدم.![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
و البته خنده های بلند که آسایش هر جنبدنه ای را بهم می زد.![خنده خنده](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-laughing.gif)
بالاخره طاقت نیاوردم، پنجره رو باز کردم و رو به طبقه بالا فریاد زدم «اکبر آقـــــــــــــا...!!! آهای اکــــــــبر».![فریاد فریاد](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-yell.gif)
قبل اینکه اکبر آقا جواب بده، واحد کناری سرشو از پنجره آورد بیرون....
بدون اینکه حرفی بزنه من از نگاه پر معنایش
همه چیز را ... خواندم.
آرام، بدون هیچگونه حرفی سرمو کشیدم داخل.![خجالتی خجالتی](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-embarassed.gif)
تا عصر صداها و عذاب ها و دهن کجی های من، ادامه داشت.![فریاد فریاد](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-yell.gif)
انگار همین دیروز تو جلسه نمی گفت: آقــــا اینجا آپارتمانِ، خونه ویلایی نیست که، باید هوای هعمسایه ها را داشته باشیم و ....
تا اینکه،
نزدیک غروب، با جاری شدن آب به تراس خانه، پی به اسرار بردم.![اخم اخم](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-frown.gif)
فرش...!!!!؟؟؟![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
مسئله لاینحلی که تا چند روز ذهن من را دربست گرفته بود....![بی تقصیر بی تقصیر](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-innocent.gif)
چطور؟؟؟![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
فرش 12 متری!!!![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
حمام 6 متری...!!!؟؟؟![متعجب متعجب](/tiny_mce/plugins/emotions/img/smiley-surprised.gif)
![http://bayanbox.ir/view/4462326685933769958/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%872.jpg](http://bayanbox.ir/view/4462326685933769958/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%872.jpg)
رعایت حال همسایه، احترام به شخصیت خود است
حتی شما دوست عزیز.
:: موضوعات مرتبط:
سبک زندگی اسلامی ,
رفاه ,
روابط ,
عــــــــــــــــــیــد نــــــــــــــــــــوروز ,
,
:: برچسبها:
فرش ,
داستان ,
همسایه ,
خانه تکانی ,